13ماهگيت؛1سال و1ماهگيت مبارك
فرشته نوپاي من
پسر كوچك من ؛ محكم و استوار قدم بردار و مطمئن باش ما در پس قدمهايت چون كوه ايستاده ايم تا اگر پايت لغزيد با نهايت عشق تو را در آغوش بگيريم يكي از تازه ها و فوق العاده هات كه بعد از تولدت اتفاق افتاده راه رفتنت بوده هرچند از 9 ماهگي از مبل ميگرفتي و مي ايستادي و 10 ماهگي يكي دو گام برميداشتي و حتي در 11 ماهگي به چهار پنج گام رسيده بود ولي چون من جايي خونده بودم نوپايان بايد 10 گام بردارند تا راه رفتن محسوب بشه ما هم صبر كرديم... و بالاخره روز موعود در دوازده ماه و بيست و سه روزگي يهووويييي ديديم وسط سالن ،خونه مادرجون اينا ، داري ميدددووويي همه ذوق كرديم و ...
نویسنده :
مامان ويهان جون
10:40
سرماخوردگی
نمايشگاه كتاب 1
نمايشگاه كتاب هفته پيش تو شركت بابا اينا نمايشگاه كتاب داير كردن و بابا هم فرصت رو غنيمت شمرد و از اونجائيكه هر شب برات كتاب ميخونه يه سري كتاب هاي خوشگل موشگل داستاني و رنگ آميزي + فلش كارت هاي آموزشي و ... خريده و به كتابخونه شما اضافه كرده از بس تصاوير برجسته زيبايي دارن كه ما هم جذب اين تصاوير برجسته زيبا شديم يه جورايي انگار تصاوير بهتر و گوياتر از خود متن نوشته با آدم حرف ميزنه اصلاً بهتر پسرم كه به تصاوير نگاه ميكني همين كه به تصوير نگاه كني و تو ذهنت داستان بسازي خلاقانه تر هم هست اميدوارم هميشه اينطور پيش بري و خودت اونجوري كه دوست داري حكايت ها شروع كني و به پايان برسوني... ...
نویسنده :
مامان ويهان جون
11:18
12 تا 13 ماهگي
رنگ رنگي
هديه تولد 1 سالگيت
هديه تولد 1 سالگيت يادمه اولين بار كه فهميديم بچمون پسره اسمش معلوم بود ؛ ويهان كه ريشه در لغت وهان دارد در پهلوي علت و بهانه معنا شده و اعلام نيز آن را نام يكي از سرداران ديلمي دانسته ، مادر مهربونم كه خود فرهنگيست واهل علم و ادب اول بار اين نام را به من پيشنهاد كرد و من روز و شب تو را به آن صدا زدم بي آنكه دانسته باشم آن را برايت برگزيدم ، روزهاي انتظار بارداري كه به سر ميرسيد از من خواسته شد به پاس انتظار اين روزهاي زيبا نامي برايت برگزينم و من جز اين نام كه در قلب جانم سكني گزيده بود بر زبان نداشتم... تقريباً 9 ماه به آوايش هم آوا بودم و نيافتم خوش تر و دلنشين ت...
نویسنده :
مامان ويهان جون
13:44